ازآب گرفتیم تنِ فاصلهها را دیدیم پُراز آمدنت اسکلهها را
سرسبز، چنان سبز که آغوش گشودی با آمدنت آمدنچلچلهها را
جمعیتیاز ابر به معشوق رسیدند برداشتی ازجادة باران تلههارا
خوابش نبرد حیف کسی دراسدآباد افسانهْ ویران شدنِ زلزلههارا
ای تکّهای ازخونِ خدا مساله این است یک تکه بدن حل نکند مسالههارا
دیریست که درحلقة مفقودی بابا فریاد زدم یک جوازآن عاطفههارا
دانی که چرا خشک شده نخلِ شهادت؟ زیرا که بُریدند تبِ بادیه هارا
اصلاً هنر آن نیست که ایثاربمیرد ایثار مرا مرحم واین آبلههارا
عمریست که در حلقة امداد رفیقان گفتیم به دل مصرع واین قافیههارا
دیشب همه را مرحم جان بودی وامروز امروز زیادت نه اثر باقی وآن حادثههارا
ایکاش نبیند پسر چشم براهـت زیرعَلَم خاکی تو حرملههارا
یادم نرود هیچ که در لحظه آخر بسپُردی به مَنَش مادر وآن فاطمههارا
در درگه حق شکرکه مولام علی هست تا کَم کند این غصه و آن جاذبههارا
چندیست کهدر سلسلهجُنبانِ شفیقان من منتظرم مِهررُخِ خامـنـههارا
آیینه من بین همین شیشه دلان است خوب است بگردم همة قافلهها
یکباره سراغ پسرت رفت تعزّل کَم کرده نبودت همة حوصلهها
ایکاش تفحص خبری سوی من آرد من خسته شدم بسکه زدم ثانیههارا
بازدید دیروز: 20
کل بازدید :429613
آشنایی با فرزندان رهبری [88]
عاشق واقعی شهادت [716]
گل حجاب عطر عفاف [2095]
نامه ای به بابای شهیدم [1224]
دست نوشته یک شهید [708]
عصر غربت شهدا ........ [556]
خاطرات شلمچه [1682]
نام آور گمنام [556]
مادر شهیدی از ژاپن [677]
وادی السلام عشق [1342]
آخر و عاقبت ظلم و فساد .... [451]
شهیدی که مادر خود را شفا داد [833]
به یاد شهید احمد کاظمی [1005]
بوی چفیه رهبر [823]
[آرشیو(21)]
زندگینامه شهید خرازی
شهید مهدی باکری
شهید بابایی
سابقه تاریخی جنگ
سجده شکر
بزم عشق
آشیان
الهـی
درد دل
اسراء
شفای روح
شهید بی سر
دل نوشته
نجوا با پدر
بهترین دوست من
آرشیو
آرشیو 2