شهردار که بود،به پرورشگاه بچه های بی سرپرست خیلی اهمیت می داد.
هفته یی یک بار می رفت به آنجا سر می زد.
چند ساعتی با بچه ها می گفت و می خندید. یک بار حرف پیش آمد از ازدواج بچه های پرورشگاه
و این که مهدی هر کاری از دستش برآمده براشان کرده. خودش زیر بار نمی رفت.
می گفت:کاری نکرده ام!بالاخره گفت: این بچه ها مثل بچه های خودم هستند.
اصلا دختر و پسرهای خودم هستند.
اگه دختری را می فرستم به خانه ی بخت، مطمئن باش دختر خودم را خوشحال کرده ام.
دل سوخته ::: چهارشنبه 86/12/1::: ساعت 6:18 عصر
محبت دوستان: نظر
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 34
کل بازدید :429820
بازدید دیروز: 34
کل بازدید :429820
>>اوقات شرعی <<
>> چفیه<<
>> پیوندهای روزانه <<
وصیتنامه شهید تورجی زاده [32]
آشنایی با فرزندان رهبری [88]
عاشق واقعی شهادت [716]
گل حجاب عطر عفاف [2095]
نامه ای به بابای شهیدم [1225]
دست نوشته یک شهید [708]
عصر غربت شهدا ........ [556]
خاطرات شلمچه [1682]
نام آور گمنام [556]
مادر شهیدی از ژاپن [677]
وادی السلام عشق [1353]
آخر و عاقبت ظلم و فساد .... [451]
شهیدی که مادر خود را شفا داد [833]
به یاد شهید احمد کاظمی [1005]
بوی چفیه رهبر [823]
[آرشیو(21)]
آشنایی با فرزندان رهبری [88]
عاشق واقعی شهادت [716]
گل حجاب عطر عفاف [2095]
نامه ای به بابای شهیدم [1225]
دست نوشته یک شهید [708]
عصر غربت شهدا ........ [556]
خاطرات شلمچه [1682]
نام آور گمنام [556]
مادر شهیدی از ژاپن [677]
وادی السلام عشق [1353]
آخر و عاقبت ظلم و فساد .... [451]
شهیدی که مادر خود را شفا داد [833]
به یاد شهید احمد کاظمی [1005]
بوی چفیه رهبر [823]
[آرشیو(21)]
>>لوگوی وبلاگ من<<
:: لینک دوستان ::
:: لوگوی دوستان ::
>>موسیقی وبلاگ<<
>>آرشیو شده ها<<
بسم رب الشهداء و الصدیقین
زندگینامه شهید خرازی
شهید مهدی باکری
شهید بابایی
سابقه تاریخی جنگ
سجده شکر
بزم عشق
آشیان
الهـی
درد دل
اسراء
شفای روح
شهید بی سر
دل نوشته
نجوا با پدر
بهترین دوست من
آرشیو
آرشیو 2
زندگینامه شهید خرازی
شهید مهدی باکری
شهید بابایی
سابقه تاریخی جنگ
سجده شکر
بزم عشق
آشیان
الهـی
درد دل
اسراء
شفای روح
شهید بی سر
دل نوشته
نجوا با پدر
بهترین دوست من
آرشیو
آرشیو 2
>>جستجو در وبلاگ<<
جستجو:
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<