سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زکات دانش نشر آن است . [امام علی علیه السلام]
غیرت بسیجی - چفیه
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •  

    کجا بروم!

    انگار همین دیروز بود.دریکی از آن پاتکها قرار بود به منطقه بروم.مقدمات سفر را آماده کردم،رفتم قرارگاه خاتم الانبیا (ص) برگه تردد گرفتم و با وسایل و تجهیزات لازم به سمت محور مربوطه حرکت کردم.در مسیر باید از هفت خوان عبور می کردم و بازرسی و دژبانی های متعدد را پشت سر می گذاشتم . عبور از خانهای اولیه خیلی مشکل نبود،اما به جایی رسیدم که شکل و شمایلش شبیه یک سنگر کمین بود.وقتی به آنجا نزدیک شدم،یک پسر بچه بسیجی از مخفیگاه آرام بیرون آمد،جلویم ایستاد و پس از دیدن برگه مجوز سری تکان داد و گفت نه،نمیشه نمیتونی بری؟!

    گفتم چرا؟ گفت : همین که گفتم خواهر، نمی تونی بری.من خیلی عصبی شدم،گفتم: تو چه کاره ای که نمی ذاری من برم؟ من از مسئول بالا دست تو برگه و مجوز دارم.این پلاک و این هم....و بعد هم مدارکی را که لازم بود تمام و کمال نشانش دادم.اما این پسر بچه سمج یک وجبی پا در یک کفش کرده ، می گفت نمی شود.

    ناگفته نماند که من به دلیل شهادت تعداد زیادی از بستگانم حال خوشی نداشتم .این بود که از کوره در رفتم و با بچه دژبان 17-18 ساله کلاش به دست برخورد و پرخاش کردم که یعنی چه؟بعد دیدم یک مرتبه گلنگدن اسلحه را کشید و نشست روی زانو و به طرف من نشانه رفت و گفت: اگه یک قدم جلو بری شلیک میکنم!

    من هم بیشتر عصبانی شدم و گفتم ((من میرم تو هم شلیک کن.))

    باگامهای مصمم پشت به او و رو به محور عملیاتی شروع به حرکت کردم.ضمن اینکه هر لحظه منتظر بودم این بسیجی نوجوان دست به ماشه ببرد و شلیک کند.ولی اصلا برایم مهم نبود.تصمیم گرفته بودم و آماده هر لحظه ای بودم.از کشته شدن هم واهمه ای نداشتم.دور شدم و دیدم هیچ اتفاقی نیفتاد و صدای شلیکی شنیده نشد.اندکی تردید کردم.ایستادم،برگشتم،دیدم آن بسیجی اسلحه را کنار گذاشته،سرش را در میان دو دست گرفته روی زانو خم شده ! با دیدن این صحنه خیلی به هم ریختم حیران به طرفش برگشتم و پرسیدم: چی شد،چرا شلیک نکردی؟ دستش را از روی پیشانی برداشت و نگاهی به من کرد.دیدم روی مژه هایش خاک نشسته،چشم های خسته اش پر از رگه های خونی بود.پیدا بود که حداقل 3 - 4شبانه روز است نخوابیده .خیلی حال معصومی داشت. من که احساس پیروزی می کردم، بار دیگر پرسیدم: چی شد؟ پس چرا نزدی؟! او بی آنکه به من پاسخی بدهد،بلند شد، آهی کشید و رفت توی اتاقک کمین ماند.پس از چند لحظه برگشت،دیدم یک چاقوی ضامن دار آورد ،داد به من و گفت: اگر اسیر شدی،خود تو بکش! دستش می لرزید و من تازه فهمیده بودم که تمامی سماجت و سر سختی او از جنس نگرانی، شرف و غیرت بسیجی اش بود.البته آن بسیجی یک هفته بعد شهید شد و من آن چاقوی یادگاری را هنوز در خانه دارم.ماجرای آن روز و آن بسیجی دلسوز روی من خیلی اثر گذاشت.آنجا به خودم گفتم: کجا دارم می روم.! می روم که از یکسری هیجانات و احیانا چند جنازه عراقی و خودم فیلم بگیرم؟در حالی که هر چه هست، اینجاست.اینجا توی این نگاههای پر از رگه های خونی،توی این چشمهای خسته بیدار مانده...کجا بروم از اینجا بهتر! پس از او خواستم یک چایی به من بدهد. کمی هم شوخی کردم و گفتم: باشه نمی رم .خوشحال شد البته تا بعد از ظهر آنجا ماندم و دم دمای عصر با یک لندکروز سپاه مرا فرستاد جلو توی خط و سفارش کرد که جاهای خطرناک نرم . در پایان می خواهم بگویم وقتی بحث از رزم و جنگ و جبهه می شود ، چه خوب است از واقعیت ها و حقیقت ها حرف بزنیم و آدمهایش را آن گونه که بودند ترسیم و فضاسازی کنیم نه آنچنان آسمانی و دور از واقعیت که نسل امروز و آینده نتواند به آن دست یابد و آنها را الگو قرار دهد.جوان های ما باید باور کنند که اینها مثل خودشان بودند.در این محافل از عوامل و تحولی بگوییم که باعث شد اینها یک شبه ره صد ساله بروند و رستگار شوند.

    انیسه شاه حسینی_نویسنده و کارگردان



    دل سوخته ::: جمعه 86/8/11::: ساعت 3:29 عصر
    محبت دوستان: نظر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 15
    بازدید دیروز: 10
    کل بازدید :429724

    >>اوقات شرعی <<

    >> چفیه<<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    غیرت بسیجی - چفیه

    :: لینک دوستان ::

    کانون فرهنگی شهدا
    یا امیر المومنین روحی فداک
    عاشق آسمونی
    فصل انتظار
    شکوفه های زندگی
    پیاده تا عرش
    مهاجر...
    جاده های مه آلود
    بندیر
    سجاده ای پر از یاس
    مهر بر لب زده
    جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
    .:: رایحه ::.
    عــــــــــروج
    ما با ولایت زنده ایم
    شلمچه
    اسوه ها
    دریــــــــای نـــور
    نسیم قدسیان
    منادی معرفت
    سردار بی سنگر
    بوی سیب
    بادصبا
    ما تا آخرایستاده ایم
    وبلاگ گروهیِ تَیسیر
    منطقه آزاد
    یادداشتهای فانوس
    عطر یاس
    مرام و معرفت
    قافیه باران
    پاک دیده
    توشه آخرت
    یا حسین (ع)
    مشکات نور الله
    عطش
    به یاد شهدا
    مهاجر
    شهید قنبر امانی
    شاخآبه عشق
    سیرت پیشگان
    اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
    صدفی برای مروارید
    شهدا
    عرفان وادب
    سرزمین من
    علمدار دین
    شمیم یاس
    فرزند روح الله...
    خطابه
    نیم پلاک
    پر شکسته
    قافله شهداء
    برو بچه های ارزشی
    کوثر ولایت
    دوزخیان زمین
    سرخ بی نهایت
    فصل کودکی
    آسمان آبی
    سرباز ولایت
    صراط مبین
    یا زهرا(س)
    گل پیچک
    .::: رایحه وصال :::.
    به انتظار باید ایستاد!
    کشکول
    شمیم
    حاج آقا مسئلةٌ
    نسیم وحی
    لهجه سکوت
    یاد لاله ها
    مذهبی
    صدفی برای مروارید
    پاتوق جنگ نرم
    ولایت علیه السلام
    منتظر
    شیدای حسین
    کبوترانه
    عشق بی انتها
    به عشق ارباب
    شعیب ابن صالح
    یا رب الحسین
    دنیای واقعی
    باد صبا
    سیر بی سلوک
    آخر عشق
    راز و نیاز با خدا
    دو نیمه سیب
    انتظار
    علوم جهان
    نیروهای ویژه
    به راه لاله ها
    سیب سرخ
    دیده و دل
    پرستوی مهاجر
    فرزند شهید
    شمیم عطر گل یاس
    کوثر
    بانگ رحیل
    صهبای صفا
    بی نشان
    یاس کبود
    سبکبالان
    محمد حسین رنجبران
    من عرف نفسه فقد عرف ربه
    شاخه گلی برای شهید
    دفاع مقدس(راه بی پایان)
    امیرالمومنین علی(ع)
    وصال
    صبح (وبلاگ دفاع مقدس)
    کبوتر غریب
    تلنگر
    کامران نجف زاده
    چفیه یعنی عشق
    نوید شهادت
    فرهنگ شهادت
    کربلای جبهه ها یادش بخیر...
    خادم الشهداء
    عدالت خواهی
    لبیک
    ولایت،مذهبی...
    شیران لرستان
    حرفهای ناب...
    القائم
    کربلایی ها
    دل نوشته
    پلاک، شهادت
    پیام شهبند
    پلاک طلایی
    هویزه
    اذان صبح
    لاله های آسمانی
    آسمان شلمچه
    مشکاة
    یادداشتهای بی تکلف
    ساحل آسمانی
    سجده بر خاک
    بچه پرستوهای شهید
    صراط مبین
    یه منتظر
    پایی که جا ماند
    سنگر بندگی


    :: لوگوی دوستان ::

    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>آرشیو شده ها<<
    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<