در سخت ترین شرایط و مشکلات ، یاد یک جانباز اعصاب و روان می افتم ، یک روز در تاکسی حال این جانباز به هم می خورد وضعیت نامناسبی به خود می گیرد. راننده تاکسی که نمی داند وی جانباز است . او را پیاده می کند و در گوشه خیابان رها می کند. مردم نیز با تصور این که این فرد بیمار است دور او خط می کشند و در کنارش پول می ریزند. جانباز وقتی حالش بهتر می شود و به هوش می آید با خود می گوید من کجا هستم ؛ ناگهان یادش می آید که در تاکسی حالش به هم خورده است و به خط و پول ها نگاه می کند ، دستش را رو به آسمان می گیرد و می گوید « اوستا کریم نوکرتیم» در سخت ترین شرایط یاد این لحظه می افتم زیبایی های جانبازی همین است . قشنگی کار این است . بعضی اوقات بدلیل این که در را نیمه باز می گذارند. پیشانیم دچار آسیب می شود و عینکم می شکند . هر ساله 4 ، 5 تا عینک می شکند. پیشانی و ساق پای افراد نابینا همیشه زخم است . می دانید مردم دوست دارند که به ما کمک کنند اما نمی دانند که چگونه باید این کار را انجام دهند مثلاً دست ما را می گیرند اما نمی گویند که جلوی پایت سنگ ، جوی یا پله است . به خدا گفتم که من تحمل جانبازی را ندارم شهید شوم .
جانبازعباس طائفه
بازدید دیروز: 6
کل بازدید :430817
آشنایی با فرزندان رهبری [88]
عاشق واقعی شهادت [716]
گل حجاب عطر عفاف [2095]
نامه ای به بابای شهیدم [1226]
دست نوشته یک شهید [708]
عصر غربت شهدا ........ [556]
خاطرات شلمچه [1683]
نام آور گمنام [556]
مادر شهیدی از ژاپن [677]
وادی السلام عشق [1357]
آخر و عاقبت ظلم و فساد .... [451]
شهیدی که مادر خود را شفا داد [833]
به یاد شهید احمد کاظمی [1005]
بوی چفیه رهبر [823]
[آرشیو(21)]

زندگینامه شهید خرازی
شهید مهدی باکری
شهید بابایی
سابقه تاریخی جنگ
سجده شکر
بزم عشق
آشیان
الهـی
درد دل
اسراء
شفای روح
شهید بی سر
دل نوشته
نجوا با پدر
بهترین دوست من
آرشیو
آرشیو 2
