• وبلاگ : چفيه
  • يادداشت : بدين سان جنگ آغاز شد....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خوشحالم از آشنايي با شما

    «ما خانه نبوديم»

    وقتي ميروي جايي که درخت مي کارند .

    ميداني گندم نمي چينند . اما مطمئن نيستي ها ؟

    وقتي حمله کردند ما در خانه نبوديم

    پس رفتيم خانه را پس بگيريم بقيه حرف اضافه با سالاد فصل بود

    ميزهايي که چيدند

    سفره هايي که سفرها يي هم گرفتند به راه راه

    اما هميشه يادم هست . چيزهايي ، که هاي ازاين طرف

    آنطرف گلوله هايي که ميخورديم شيطان داشت سجده مي کرد .

    ( مي کند )

    صورتش رنگ زني نيمه کاره بود ( هست)

    مي خواست در آينده اش بال در بياورد

    مگر اسمت را نگفتي به ديوار روبرو ؟

    چطور آتش بياورم براي آبي که افروخته ايم ها ؟؟

    اما يک آواز تر کُن ازگلويي که در باران آمد

    آن مرد که صاف روي مين داشت مي رقصيد

    براي عروسي که به افتخارش معبرها را بوي حنا گرفته

    بااحترام هجوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم