با يادي از دوكوهه منتظر حضور گرمتون هستم
غريب و خسته ام کميل. بر عرفات دلم خيمه ات برپا شد؛ آه سردت آتش به جانم مي زند.
دلم را در کميل غريبت بر باد دادي ، کميل! ...
ولي کميل، کميل شکسته من؛ خسته اي مي دانم.
تنهاترين همدم دوکوهه اي،