• وبلاگ : چفيه
  • يادداشت : زندگي در اسارت
  • نظرات : 5 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام آزاده عزيز

    راستي

    پست آخرم رو كامنت نگذاشته بودين ...

    كامنتي كه محبت فرموده بودين .. براي پست اولم بود ...

    پس منتظرتون هستم ..

    يا علي

    مطلبتون زيباست

    چون عملتون زيباست

    سلام

    باز هم عالي بود مثل هميشه

    التماس دعا

    سلام

    با خوندن اين خاطرات آدم ميفهمه كه خودش اسير بوده و اونا آزاد .

    چقدر عالي بود موفق باشيد

    يا علي

    واقعا چند نفر از ما به خدا سلام مي کنيم . چند نفر از ما در لحظه لحظه هامون اونو به ياد داريم. حتما همتون داستان معروف ردپاي کنار دريا رو خونديد. اصل داستان رو به طور کامل يادم نيست ولي مي گن شخصي وقتي کنار ساحل قدم مي زده مي ديده دو تا رد پا باقي مي مونه وبالاخره مي فهمه اين خداست که با او قدم مي زنه تا اينکه يک روز خيلي ناراحت مي شه خيلي غمگين بوده و مي ره کنار ساحل تا با خدا اروم بگيره اما مي بينه که فقط يک ردپا به جا موند. دلخور مي شه و مي گه خدايا حالا که ناراحتم تنهام گذاشتي . ناگهان صداي خدا رو مي شنوه که بهش مي گه من امروز تو رو در آغوش گرفتم .

    دوستان گرامي :

    تا شروع ماه مبارک رمضان حدودا 40 روز باقي مانده....ان شاالله هر کدومتون که تونستين تا اول ماه رمضان،هر شب يک زيارت عاشورا(اگه تونستيد به اضافه دعاي القمه) بخوانيد....انشاالله ماه رمضان امسالمون پر بار تر بشه

    ان شاالله تا آن وقت خود آقا ما را براي خودش جدا کنه............

    سلام

    با خواندن اين خاطرات فقط آدم تنش مي لرزه و اشك در چشمانش غوطه ور ميشه

    ان شا اله قدر زحمات تمامي دلاوران كربلاي ايران را بدانيم

    زنده باشيند

     <      1   2