ماراکه غيرغمت برجبين نبودنگذشت لحظه اي که دل ماغمين نبودهرچندآسمان به صبوري چومانديدماراغمي نبودکه اندرکمين نبودراهي اگرنداشت به آزادي واميدرنج اسارت،اينهمه شورآفرين نبوداي آفتاب محمل زينب،کسي چومنازخرمن زيارت توخوشه چين نبودتقديرباسرتومراهمسفرنموددراين سفرمقدرمن غيرازاين نبودگرازنگاه گرم توآتش نمي گرفتدرشام وکوفه خطبه ي من آتشين نبودگرشوق سربه چوبه ي محمل زدن نداشتزيــــــنب پس ازتو،زينب محمل نشين نبوددرحيرتم که بي توچرازنده مانده امعهدي که باتوبستم ازاول اينچنين نبودده روزه فراق تو،عمري به ماگذشتيک عمــــــــــربودهجـــــــــــرتويک اربـــــــــعين نبود
اربعين حسيني برشماتسليت باد