سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر دوستی ای که طمعْ پدیدش آرد، نومیدی ازمیانش می بَرَد . [امام علی علیه السلام]
سلاح خطرناک - چفیه
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •  

    زمانی که ما را به داخل اردوگاه بردند درجه دار عراقی به داخل آمد و اولین حرفی که زد این بود:دعا خواندن،گریه کردن،مراسم گرفتن و نماز جماعت ممنوع! ما نیز می دانستیم که اگر این کارها را انجام ندهیم،نمی توانیم روحیه انقلابی خود را حفظ کنیم؛ لذا تصمیم گرفتیم به هر صورت ممکن فرایض دینی را انجام دهیم. زیر پتو دعا می خواندیم،نماز جماعت هشت نفری برگزار می کردیم و با قرار دادن نگهبان،مراقب اوضاع بودیم. ولی هر از گاهی نظامیان عراقی چند نفری را به همین جرمها می گرفتند و انواع و اقسام شکنجه ها را درمورد آنان اعمال می کردند.یک بار یکی از پیرمردهای بسیجی مشغول خواندن قرآن بود که ناگهان افسر عراقی وارد شد و در کمال وحشیگری لگدی به او زد و قرآن به آن طرف پرت شد.بعد از دو ماه افراد صلیب سرخ به اردوگاه ما آمدند. ارشد اردوگاه به آنها گفت از عراقی ها بخواهند تا خواندن دعا را برای ما آزاد کنند.فرمانده اردوگاه در پاسخ به این درخواست ما به یکی از مقامات صلیب سرخ گفته بود: شما فکر می کنید جنگ بین ما و ایران بر سر چیست؟به خاطر همین دعاها است.حالا شما می گویید ما اجازه استفاده از این اسلحه خطرناک را به آنها بدهیم.شبی از شبهای سال 1367 بود که یکی از ساواکیهای عراقی ما را در حین خواندن نماز جماعت دید و بلافاصله به سربازان دستور داد تا برق آسایشگاه را قطع کنند و سپس گفت تا ده روز باید همین جا بمانید.صد و ده نفر بودیم که محکوم به ده روز حبس در فضای بسته آسایشگاه شدیم.غذا را از پشت پنجره به ما می دادند و داخل قوطیهای حلبی،دستشویی می کردیم.هر روز افسر عراقی می آمد و می گفت:اگر قسم بخورید که دیگر دعا نمی خوانید در را باز خواهیم کرد! ولی ما تصمیم گرفته بودیم به هر قیمتی در برابر بعثی ها مقاومت کنیم.در آن دخمه های گرم و طاقت فرسا با مقواهای کارتون بادبزنهایی درست کرده بودیم و برادرانی را که از گرما بیهوش شده بودند باد می زدیم و از افرادی که بیماری قلبی داشتند یا مریض بودند پرستاری و مراقبت می کردیم. سرانجام،عراقی ها شکست خوردند و بعد از شش روز بی آنکه هیچ نتیجه ای عایدشان بشود،در آسایشگاه را باز کردند،ولی ما به هر ترتیبی بود راز و نیازهای خود را با پروردگار ادامه می دادیم و با خواندن قرآن و نماز،ضمن تقویت ایمان،روحیه انقلابی خود را حفظ می کردیم.

    آزاده محمد کریم زاده



    دل سوخته ::: پنج شنبه 86/11/4::: ساعت 4:27 عصر
    محبت دوستان: نظر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 24
    بازدید دیروز: 26
    کل بازدید :426146

    >>اوقات شرعی <<

    >> چفیه<<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    سلاح خطرناک - چفیه

    :: لینک دوستان ::

    عاشق آسمونی
    شکوفه های زندگی
    فصل انتظار
    پیاده تا عرش
    یا امیر المومنین روحی فداک
    مهاجر...
    جاده های مه آلود
    بندیر
    سجاده ای پر از یاس
    مهر بر لب زده
    جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
    .:: رایحه ::.
    عــــــــــروج
    کانون فرهنگی شهدا
    ما با ولایت زنده ایم
    شلمچه
    اسوه ها
    دریــــــــای نـــور
    نسیم قدسیان
    منادی معرفت
    سردار بی سنگر
    بوی سیب
    بادصبا
    ما تا آخرایستاده ایم
    وبلاگ گروهیِ تَیسیر
    منطقه آزاد
    یادداشتهای فانوس
    عطر یاس
    مرام و معرفت
    قافیه باران
    پاک دیده
    توشه آخرت
    یا حسین (ع)
    مشکات نور الله
    عطش
    به یاد شهدا
    مهاجر
    شهید قنبر امانی
    شاخآبه عشق
    سیرت پیشگان
    اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
    صدفی برای مروارید
    شهدا
    عرفان وادب
    سرزمین من
    علمدار دین
    شمیم یاس
    فرزند روح الله...
    خطابه
    نیم پلاک
    پر شکسته
    قافله شهداء
    برو بچه های ارزشی
    کوثر ولایت
    دوزخیان زمین
    سرخ بی نهایت
    فصل کودکی
    آسمان آبی
    سرباز ولایت
    صراط مبین
    یا زهرا(س)
    گل پیچک
    .::: رایحه وصال :::.
    به انتظار باید ایستاد!
    کشکول
    شمیم
    حاج آقا مسئلةٌ
    نسیم وحی
    لهجه سکوت
    یاد لاله ها
    مذهبی
    صدفی برای مروارید
    پاتوق جنگ نرم
    ولایت علیه السلام
    منتظر
    شیدای حسین
    کبوترانه
    عشق بی انتها
    به عشق ارباب
    شعیب ابن صالح
    یا رب الحسین
    دنیای واقعی
    باد صبا
    سیر بی سلوک
    آخر عشق
    راز و نیاز با خدا
    دو نیمه سیب
    انتظار
    علوم جهان
    نیروهای ویژه
    به راه لاله ها
    سیب سرخ
    دیده و دل
    پرستوی مهاجر
    فرزند شهید
    شمیم عطر گل یاس
    کوثر
    بانگ رحیل
    صهبای صفا
    بی نشان
    یاس کبود
    سبکبالان
    محمد حسین رنجبران
    من عرف نفسه فقد عرف ربه
    شاخه گلی برای شهید
    دفاع مقدس(راه بی پایان)
    امیرالمومنین علی(ع)
    وصال
    صبح (وبلاگ دفاع مقدس)
    کبوتر غریب
    تلنگر
    کامران نجف زاده
    چفیه یعنی عشق
    نوید شهادت
    فرهنگ شهادت
    کربلای جبهه ها یادش بخیر...
    خادم الشهداء
    عدالت خواهی
    لبیک
    ولایت،مذهبی...
    شیران لرستان
    حرفهای ناب...
    القائم
    کربلایی ها
    دل نوشته
    پلاک، شهادت
    پیام شهبند
    پلاک طلایی
    هویزه
    اذان صبح
    لاله های آسمانی
    آسمان شلمچه
    مشکاة
    یادداشتهای بی تکلف
    ساحل آسمانی
    سجده بر خاک
    بچه پرستوهای شهید
    صراط مبین
    یه منتظر
    پایی که جا ماند
    سنگر بندگی


    :: لوگوی دوستان ::

    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>آرشیو شده ها<<
    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<